چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ |۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 6, 2024
انصاری

حوزه/ تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل در شبکه خبر گفت: مهم‌ترین دستاورد طوفان الاقصی برای ملت و مقاومت فلسطین این بود که بعد از دو دهه در حاشیه قرار گرفتن مسئله فلسطین دوباره فلسطین موضوع مهم منطقه‌ای و جهانی شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، شبکه خبر در گفتگوی ویژه خبری عملیات طوفان الاقصی و تحولات منطقه غرب آسیا را با حسین جابری انصاری تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل بررسی کرده است.

شرح این گفتگو:

مجری: در این برنامه می‌خواهیم راجع به تحولات منطقه غرب آسیا صحبت کنیم از طوفان الاقصی و جمعه نصر. ما میزبانی جناب آقای جابری انصاری تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل را عهده‌دار هستیم.

سوال: آقای بپردازیم به ۷ اکتبر پانزدهم مهر سال گذشته به عنوان نقطه آغازین این گفتگو و بپرسم که تا پیش از ۷ اکتبر سال گذشته منطقه در حال پذیرش رژیم صهیونیستی بود، روند عادی‌سازی برای برخی از کشورهای عرب منطقه آغاز شده بود و به طور خاص مثلاً امارات، تعامل رسمی خودش را با رژیم صهیونیستی آغاز کرده بود عملکرد رژیم صهیونیستی را اگر بخواهیم بررسی کنیم تا پیش از ۷ اکتبر چی بود که سران کشورها مایل به پذیرش و آغاز عادی‌سازی با او بودند و ۷ اکتبر در ماجرای عمل طوفان الاقصی چه تغییری در این روند ایجاد کرد؟

جابری انصاری: ما در ۷ اکتبر ۱۵ مهر با شرایطی مواجه بودیم از زاویه فلسطین و منطقه که باز هم من گاهی در گفتگوها گفته‌ام خلاصه‌اش در خطاب یا سخنرانی که نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل در سال گذشته داشت اندکی قبل از آغاز عملیات طوفان الاقصی خلاصه صحبت‌های او این بود که جریان فلسطین و مسئله فلسطین خاتمه پیدا کرده و اسرائیل در حال تعامل با ۹۸ درصد جهان عرب است و آن دو درصد الباقی هم عملاً چاره‌ای جز تسلیم در برابر امر واقع ندارد در روند واقعی هم سرعت گرفته بود عادی‌سازی روابط میان رژیم صهیونیستی با دولت‌های عربی و اسلامی و توقع این بود که به زودی روابط با عربستان برقرار می‌شود با تلاش‌های ایالات متحده آمریکا و در پی عربستان یک موج گسترده‌ای از عادی‌سازی رابطه میان کشورهای عربی اسلامی با اسرائیل آغاز شود و حالت بهمن وار در حقیقت پیش برود و همه منطقه را بگیرد خوب ۷ اکتبر تاثیر مهمی که داشت این بود که این روند را متوقف کرد و دچار سکته کرد البته در محتوای عمیقش سیاست دولت‌های عربی را تغییر نداد، اما در نتیجه عملکرد آنها عملاً فضایی خلق شد که امکان پیشبرد عادی‌سازی حداقل در سطح علنی اش متوقف شد و حجم بالای آتش باری اسرائیل و کشتار گسترده و تخریب گسترده‌ای که انجام داد در حقیقت نه فقط برای نسل فعلی بلکه برای چند نسل آینده آنچنان فضای روانی در افکار عمومی منطقه ایجاد کرد که بسترهای لازم برای تداوم عادی سازی را با مشکل و با بحران مواجه کرد این معنایش این نیست که عادی‌سازی متوقف شد یا کنار گذاشته شد این یک کلان پروژه بین المللی است که دنبال می‌شود همچنان و با کمال تاسف برخی از کشورهای عربی و اسلامی در همین شرایط جنگ غزه هم در حال امداد و لجستیک هستند برای اسرائیل و این برمی‌گردد به وضعیت عمومی که در جهان عرب و در منطقه ما است از نظر شکاف عمیق مابین دولت‌های منطقه با ملت‌های خودشان ولی بستر عمومی مردمی به نحوی تغییر کرده که به سادگی روند عادی‌سازی در حقیقت امکان پیشبرد ندارد مسئله دیگری که اتفاق افتاد به اعتقاد من این است که مسئله فلسطین از یک مسئله‌ای که مسئله مرده تلقی می‌شد مسئله‌ای که گویی نیست و هیچ تاثیری در روندهای منطقه‌ای و بین‌المللی ندارد خارج شد و دوباره در قلب همه حوادث قرار گرفت به عنوان مسئله مهم و محوری در منطقه از این زاویه باید به طراحان عملیات طوفان و الاقصی و فلسطینی‌ها که در حقیقت ملت خودشان و مسئله خودشان را از یک شرایط کاملاً فراموش شدگی به یک شرایطی که محور همه تحولات است و تحمیل کرده عنوان یک امر واقع خودش را باید نمره بالایی داد به طراحان این عملیات از زاویه فلسطینی‌ها و اینکه دوباره مسئله فلسطین شد مسئله یک در منطقه و در جهان و در محور همه مسائل رایزنی‌ها و موضوعات مرتبط با جنگ و صلح قرار گرفت در حالی که در آستانه ۷ اکتبر این گونه تلقی می‌شد که مسئله فلسطین فراموش شده است و کاملاً کنار گذاشته شده و روندها خارج از مسئله فلسطین و اراده ملت فلسطین در حال پیشروی است طوفان الاقصی عملاً از ۱۵ مهر ماه ۷ اکتبر یک فردایی را ایجاد کرد مرحله پسا ۷ اکتبر که دوباره بعد از حدود دو دهه در حاشیه قرار گرفتن مسئله فلسطین دوباره مسئله فلسطین یک مسئله منطقه‌ای و جهانی شد و این به نظر می‌رسد مهم‌ترین دستاورد طوفان الاقصی برای ملت فلسطین و برای مقاومت فلسطین بوده.

سوال: آقای جابری انصاری روند تحولات منطقه غرب آسیا را اگر بررسی کنیم می‌بینیم که رژیم صهیونیستی در چند جبهه دارد عملیات‌های مختلفی را انجام می‌دهد تجاوزها و وحشی‌گری‌هایش را در موضوع غزه در پرونده لبنان تجاوزهایی که نسبت به یمن انجام می‌دهد جسارت‌هایی که نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارد بپردازیم به اینکه اگر همه این مواجهات را همزمان به طور موازی انجام می‌دهد یعنی همچنان ما شاهد بمباران در غزه هستیم شدت گرفتن تجاوزها در میدان لبنان چه تبعاتی این موضوع برای رژیم صهیونیستی دارد؟

جابری انصاری: اول باید یک تصویر نزدیک به واقعیت از وضعیت اسرائیل و سیاست اسرائیل در این لحظه داشته باشیم برای اینکه بتوانیم بعد در واقع ادامه صحنه و پیامدها و وضعیت جدید را تحلیل کنیم خوب ۷ اکتبر طوفان الاقصی ۱۵ مهر ماه و تبعات بعدیش شرایطی را برای اسرائیل ایجاد کرد که یک فلسطینی‌ها بعد از مدت‌ها حذف شدگی به قلب حوادث برگشتند از طریق یک عملیات بزرگ نظامی و یک موفقیت بزرگ اطلاعاتی و سیاسی و نظامی در برابر اسرائیل این یک وضعیت شکننده‌ای را برای اسرائیلی‌ها ایجاد کرد یک شوک جدید و یک صدمه شدیدی را به آنها وارد کرد به ویژه که بسیار غافلگیر کننده هم بود شاید تنها باری در تاخیر منازعه عربی و اسرائیلی صهیونیستی که عرب‌ها و مسلمان‌ها غافلگیری را توانسته بودند انجام بدهند یکی دو روز اول جنگ ۱۹۷۳ میلادی بود خوب آن جنگ با غافلگیری از طرف عرب‌ها اتفاق افتاد در جنگ‌های دیگر جنگ‌های کلاسیک همیشه طرف غافلگیر کننده اسرائیلی‌ها بودند که برق آسا حمله می‌کردند و پیش می‌رفتند ۷ اکتبر از این زاویه یک عملیات غافلگیر کننده بود شوک شدیدی به اسرائیل وارد کرد از زاویه فلسطینی دوباره امید ایجاد کرد برای فلسطینی‌ها که در برابر اسرائیل می‌توانند عملیات انجام بدهند و مقاومت موثر است و مفید است و منتج به نتیجه است این یک مسئله بود مسئله دومی که اتفاق افتاده بود این بود که فلسطینی‌ها تنها نیستند بلافاصله بعد از شروع حمله اسرائیل به غزه بعد از طوفان الاقصی جنبش مقاومت اسلامی لبنان حزب الله اعلام کرد که عملیات علیه اسرائیل را آغاز می‌کند و تا هنگامی که اسرائیل جنگ غزه را متوقف نکند به نبرد خودش ادامه خواهد داد و این تا همین امروز این قاعده مندی ادامه داشته تحول مهم‌تر این بود که مقاومت اسلامی عراق وارد صحنه شد و به نحوی در واقع هدف‌گیری اسرائیلی‌ها را در حدی که با بعد مسافت می‌توانست در اندازه‌های محدودیت‌هایی که در عراق بود و بعد مسافت بود عراق هم وارد معادله شد از سوی دیگر مهمتر از همه اینها و در کنار اینها انصارالله یمن و دولت صنعا اعلام کرد که وارد این درگیری و این منازعه شود و این اولین بار در تاریخ منازعه عربی اسرائیلی است که یمن به بازیگر خاورمیانه‌ای تبدیل شد یمن همیشه یک بازیگر حاشیه‌ای بود در قلب حوادث خاورمیانه و مسئله فلسطین مداخله مستقیم نداشت برای اولین بار یمن در واقع سطح بازی خودش را سطح بازی منطقه‌ای و تاثیرگذاری در مهم‌ترین مسئله منطقه که مسئله فلسطین است برای رژیم صهیونیستی در واقع ارتقا داد و خوب جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان مبتکر استراتژی مقاومت کسی که بعد از انقلاب اسلامی ایران در واقع در برابر دو راه رفته در جهان عرب یک راه جنگ کلاسیک و راه دوم راه سازش و تسلیم در برابر اسرائیل راه سومی را به عنوان یک مدرسه و مکتب ارائه کرد امام خمینی و بعد رهبر انقلاب ادامه دادند استراتژی مقاومت فرسایشی دراز مدت و طولانی مدت برای تحویل فرسایش و استهلاک به اسرائیل در حقیقت یک وحدت جبهه‌هایی در منطقه شکل گرفت که فلسطین تنها نبود در آن لبنان عملیاتی وارد شد نه تئوریک یمن عملیاتی وارد شد عراق عملیاتی وارد شد و ایران هم در واقع به عنوان بازیگر موثر در سطح منطقه‌ای در سطح پشتیبانی سطح سیاسی و سطح حمایت‌های همه جانبه از مقاومت اسرائیل در عالی‌ترین سطح در واقع ورود کرد این یک اتحاد صحنه را در واقع در جبهه مقابل اسرائیل نشان داد کاری که اسرائیل الان دارد می‌کند این است که بالاترین تخریب و کشتار را در غزه انجام داده، اما نمی‌تواند غزه را خاتمه بدهد به این معنا که اعلام بکند عملیات من تمام شده، چون به محض اینکه توقف عملیات شود حماس و مقاومت فلسطین از زیر زمین خواهد آمد روی زمین و دوباره مشخص می‌شود که تنها کاری که کرده اسرائیل کشتار و تخریب است به لحاظ استراتژیک و راهبردی اهداف جنگ محقق نشده بنابراین اسرائیلی‌ها با یک تیر می‌خواهند چند نشان بزنند یک عملیات ناتمام غزه و قفل شدگی نظامی در غزه را از طریق عملیات‌ها در بیرون کمربند آتش از بیروت تا تهران ترورها و عملیات‌های امنیتی حملاتی که انجام می‌دهند پیش ببرند و اینها را مکمل عملیات خودشان و قفل شدگی در غزه بکنند بتوانند بگویند که ما موفقیت‌هایی داریم و دستاوردهایی داریم دو اتحاد این صحنه‌ها را با هم از هم بپاشند و بگویند اگر حزب الله اگر انصارالله اگر مقاومت عراق اگر ایران از فلسطین حمایت می‌کنند باید هزینه‌های مستقیم پرداخت کنند و هزینه‌های مستقیم رویارویی را پرداخت کنند در واقع اسرائیل دارد صحنه عملیات را بزرگتر می‌کند برای اینکه تفسیر خودش را و معادله مورد نظر خودش را به بازیگران دیگر تحمیل کند به این معنا که همین وحدت صحنه‌ها و این کشورها را از هم جدا کند و بتواند فلسطین را به تنهایی ماموریت ناتمام در غزه را در واقع به شکست خوردن خودش یا قفل شدگی خودش در غزه را باز کند سراسر عملیات در بیروت تحویل شهرهای جدید به لبنان عملیات در یمن تلاش برای عملیات در عراق و تلاش برای اقدام علیه ایران و بالا بردن سطح رویارویی با ایران این است که این اتحاد این صحنه‌ها را از هم جدا کند فلسطین را تنها کند و بتواند عملیات ناتمام خودش را در غزه پیش ببرد بنابراین مهم‌ترین کار این است که در این صحنه که این اتفاق نیفتد معادله جدیدی که اسرائیل به دنبال تحمیلش است عملاً اتفاق نیفتد و بازی بزرگتر اسرائیل هم همان گونه که در بازی کوچکتر غزه با همه تخریب و کشتاری که انجام داده نتوانست به اهداف مورد نظر برسد در صحنه بزرگتر هم در واقع همین قفل شدگی برای اسرائیل دوباره ایجاد شود.

سوال: آقای جابری انصاری رژیم صهیونیستی در ترور مجاهد کبیر سید مقاومت سید حسن نصرالله نام عملیات را نظم جدید عنوان کرد اول بپردازیم به اینکه نظم جدید از دیدگاه رژیم صهیونیستی چیست و نکته مهمی که بین صحبت‌های شما هم مورد اشاره بود وحدت جبهه مقابل رژیم صهیونیستی است که در توقف این جنایت‌ها چقدر تاثیرگذار است و البته باید چگونه باشد؟

جابری انصاری: در حقیقت نظم جدیدی که اسرائیل از آن حرف می‌زند همان نقطه‌ای است که من اشاره کردم تحمیل یک معادله جدیدی بر بازیگران دیگر از فلسطین تا لبنان تا عراق تا یمن تا ایران معادله‌ای که استراتژی مقاومت کنار گذاشته شود و حمایت از مقاومت و مقاومت فلسطین در واقع قطع شود یعنی نظم جدیدی که ازش حرف می‌زنند با آتشباری گسترده با وسعت دادن به صحنه درگیری و خروج آنها از فلسطین اشغالی به کشورهای دیگر به خارج از فلسطین تلاش برای تحمیل یک نظم جدیدی است که در آن نظم در حقیقت این اتحاد این حلقه‌های به هم پیوسته و استراتژی مبتنی بر رویارویی دراز مدت فرسایشی در برابر اسرائیل که استراتژی مرکزی و اساسی مقاومت فلسطین و مجموعه نیروهای مقاومت در منطقه است در حقیقت کنار گذاشته شود نظم اسرائیلی مورد نظر چنین نظمی است که همه فلسطین را رها می‌کنند و او در واقع به دنبال این خواهد بود که مسئله خودش را با فلسطین خاتمه بدهد این ماموریت به چند معنا ماموریت ناممکنی است مسئله اول مسئله فلسطین و مجموعه نیروهای مقاومت با ترور حل شدنی نیست تمام رهبران مقاومت فلسطین از مقاومت ملی فلسطین جنبش فتح و گروه‌های دیگر تا مقاومت اسلامی یعنی سازمان جهاد اسلامی فلسطین جنبش جهاد اسلامی فلسطین و جنبش مقاومت فلسطین حماس تقریباً همه رهبران موسسشان ترور شده‌اند در عملیات‌های مختلف اسرائیلی در طول سال‌های گذشته جنبش حزب الله لبنان و همه نیروهای مقاومت در منطقه همواره در معرض ترور قرار داشتند ترور تاکتیک عملیاتی و نظامی و امنیتی مستمر و طولانی مدت اسرائیل است چند دهه است که اسرائیلی‌ها ترور می‌کنند، اما مسئله این است در منطقه استراتژیک که می‌شود افرادی را ترور کرد و رهبرانی را ترور کرد، اما یک ملتی را نمی‌شود حذف کرد ملت‌های منطقه را با عملیات ترور نمی‌شود حذف کرد نه ترور شیخ احمد یاسین و فتحی شقاقی و عبدالعزیز رنتیسی و بسیاری از رهبران درجه یک جنبش مقاومت در فلسطین رهبران جنبش فتح ابوجهاد ابوعیاد مرحوم ابوعمار یاسر عرفات همه اینها به نحوی ترور شدند یعنی هیچ جریانی از جریان مقاومت در لبنان شهید سید عباس موسوی دومین دبیرکل حزب الله لبنان سال‌ها قبل شهید شد و چند سال بعد از این شهید پیروزی بزرگ تاریخی حزب الله در برابر اسرائیل سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد تبدیل به عقب نشینی بی‌قید و شرط یک جانبه برای اولین بار در تاریخ منازعه عربی اسرائیلی از یکی از سرزمین‌های اشغالی به اسرائیل خلاصه مطلب این است که در سطح فلسطینی و عموم منطقه مقاومت رهبران را می‌شود ترور کرد، اما ملت‌ها را نمی‌شود ترور کرد بنابراین این عملیات یک عملیات ناممکن است برای اینکه مسئله اسرائیل مسئله اشغال است مسئله اشغال سرزمین یک ملت و نفی حقوق بدیهی و طبیعی یک ملت است و این ملت هر دریچه‌ای به رویش بسته می‌شود دریچه دیگری باز می‌کند برای مقاومت در برابر اشغال اسرائیل تلاش با قطع حلقه‌های اتصال با فلسطین و حمایت از مقاومت فلسطین یک قرنطینه‌ای ایجاد کند در فلسطین که فلسطینی‌ها تنها باشند فقط خودشان باشند قبلاً دولت‌های عربی را از طریق پروسه صلح و سازش جدا کرد بخش عمده ایشان را از این وضعیت جز معدودی از دولت‌های عربی از عرصه منازعه خارج شدند مجموعه نیروهای مقاومت و تئوری مقاومت هم در سطح نظری و هم در سطح عملی جایگزین این مسئله شد و دوباره یک بالانس و یک موازنه قدرت جدیدی ایجاد کرد اسرائیل تلاش می‌کند در واقع این موازنه را به هم بزند دوباره فلسطینی‌ها را کاملاً تنها کند در یک حالت قرنطینه محاصره کامل یک حالت انزوای کامل و بتواند این تسویه حساب تاریخی را با فلسطینی‌ها انجام بدهد، اما مسئله اساسی مقابل اسرائیل این است که یک سال است تقریباً هیچ کار و جنایتی باقی نمانده که در فلسطین در غزه انجام بدهد فقط بمب اتمی را استفاده نکرده که آن هم به دلیل کوچک بودن سرزمین عملاً قدرت استفاده اش را ندارد، چون تداخل صدماتی به خود یهودی‌ها و به کل شرایط معادله را به هم خواهد ریخت همه کاری کرده نزدیک به ۵۰ هزار نفر حالا آمار یک خورده رسمی کمتر ۴۲۰۰۰ یا ۴۳۰۰۰ نفر اعلام می‌شود ولی تعداد زیادی هم مفقود الاثر هستند کشته تخریب کرده بخش عمده از غزه را، اما ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر فلسطینی جابجا شدن در غزه ولی هجوم به مرزها نیاوردند برای خروج به سمت مصر هجوم نیاوردند در حالی که در جنگ‌های گذشته ۱۹۴۸، ۱۹۶۷ جمعیت عمده فلسطینی‌ها از صحنه نبرد خارج می‌شدند برای اینکه کشته نشوند و جان خودشان را حفظ کنند یک تحول آفاقی در نسل فلسطینی و در این ملت فلسطین ایجاد شده و در مقاومت فلسطین یک سال است زیر بمباران شدید و کشتار و تخریب گسترده ادامه حیات داده و همچنان ایستاده روی زمین خودش و دارد مقاومت می‌کند بنابراین به نظر من از دو لحاظ در یک جمله بگویم ماموریت در داخل فلسطین غیر ممکن است ماموریتی که اسرائیل برای خودش تعریف کرده و نتانیاهو و دولت فعلی به این معنا که می‌شود رهبران را ترور کرد، اما یک ملت را نمی‌شود حذف کرد ملت ایستاده و دارد مبارزه می‌کند در حلقه بیرونی هم مجموعه نیروهای هم پیمان مقاومت فلسطین نشان دادند که صحنه را خالی نخواهند کرد و عملاً حمایت از ملت فلسطین هم در حدود ممکن برای کشورها و مقاومت در منطقه ادامه پیدا خواهد کرد.

سوال: آقای جابری انصاری از نکته تاکیدی شما اشاره کنیم به اهمیت وحدت جبهه مقابل رژیم صهیونیستی که تاکید داشتید و البته اشاره به اینکه فرمودید رژیم صهیونیستی در طول یک سال گذشته از هیچ جنایتی فروگذار نبوده در غزه و فلسطین و حالا در روزهای اخیر در لبنان برگردم به فرمایش مقام معظم رهبری و لزوم واکنش کمربند کشورهای مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی نکته مهم این جاست که انفعال این کمربند چه عواقب و تبعاتی خواهد داشت و از طرف دیگر بپردازیم به پاسخ موشکی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در روزهای اخیر که این پاسخ سپاه پاسداران نسبت به تجاوزات رژیم صهیونیستی در بازه کوتاه مدت و بلند مدت چه اثراتی خواهد داشت؟پ

جابری انصاری: واقعا باید افکار عمومی را نه با تحلیل‌های احساسی بلکه با تحلیل‌های تبیینی و عمیق روشن کرد که صحنه چگونه است، جمهوری اسلامی ایران چه کار دارد می‌کند و در چه شرایطی ما قرار داریم، به نظر چکیده سیاست ایران را رهبر انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه دیروز در آن دو کلمه کلیدی که اشاره کردند خیلی مختصر و مفید دریک جمله کوتاه دو سه کلمه‌ای بیان کردند، ایران نه تعلل خواهد کرد و نه دچار شتابزدگی خواهد شد، ما از افراط و تفریط هم در تحلیل شرایط و هم در اقدام باید خودداری کنیم و این همین کاری است که جمهوری اسلامی ایران دارد انجام می‌دهد. از یک سو اگر در برابر جسارت و پیشروی رژیم صهیونیستی و برخورد مستانه با احساس غرور کاذبی که به اسرائیلی‌ها دست داده در برابر این نوعی بازدارندگی ایجاد نشود اسرائیل نشان داده که هیچ حد یقفی نخواهد داشت و پله پله جلوتر خواهد آمد امروز با تمام جسارت از نابودی حزب الله حرف می‌زند و هم زمان از مسائل دیگری در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران در سخنان وزیرخارجه و نخست وزیر رژیم صهیونیستی صحبت می‌کنند؛ بنابراین از یک سو باید نیروهای مقاومتو جمهوری اسلامی ایران تلاش کنند با استفاده از همه ظرفیت‌های قدرت موجود در همه عرصه‌های مختلف از نظامی و امنیتی تا سیاسی و دیپلماتیک، از همه ابزارها استفاده شود برای ایجاد یک بازدارندگی مناسب این مرحله فعلی در برابر رژیم صهیونیستی برای کنترل و مهارش، از سوی دیگر استراتژی تاریخی انقلاب اسلامی و امام و رهبری در ارتباط با فلسطین وسط این حوادث نباید گم شود، راه حل پاسخگو در صحنه فلسطین با توجه به مجموعه معادلات و قدرت موجود فلسطینی اسرائیلی و منطقه‌ای و بین المللی راه حل استراتژی مقاومت فرسایشی دراز مدت است برای تحمیل فرسایش تدریجی به رژیم صهیونیستی برای این که در یک لحظه مناسب خارجی، منطقه‌ای و بین المللی آن چنان این رژیم فرسوده شده باشد که یک نظم جدیدی در فلسطین شکل بگیرد و وضعیت جدیدی ایجاد شود که حقوق بدیهی و طبیعی ملت فلسطین محقق شود و یک نظم جدیدی در فلسطین شکل بگیرد این امری است که من بارها در دوره جنگ غزه به آن اشاره کردم مثل فرش بافی ایرانی می‌ماند که ذره ذره، رج رج و خفت خفت پیش می‌رود یک عملیات آنی و فوری نیست. کاری که الان اسرائیل انجام می‌دهد این است که می‌خواهد این میز را چپه کند و یک نظم جدیدی را تحمیل کند این نظم جدید این است که هر بازیگری غیر از فلسطینی‌ها اولا فلسطینی‌ها بالاترین خسارت‌ها را باید بدهند از طریق کشتار گسترده و ویرانی گسترده کاری که در غزه انجام دادند، دوما هر طرف دیگر بیرونی که می‌خواهد از این استراتژی مقاومت حمایت کند باید تخریب شود و هزینه‌های گسترده دهد مردمش مهاجرت کنند و شرایط جنگی بر او تحمیل شود، این استراتژی اسرائیل است برای تحمیل هزینه‌های گسترده به همه متحدان فلسطینی‌ها و حامیان مقاومت فلسطین برای این که صحنه را ترک کنند و او تنها شود با ملت فلسطین و حالا آن ماموریتی که باز من معتقدم ماموریت ناممکن خواهد بود را در شرایط بهتری در یک انزوای فلسطینی‌ها دنبال کند، کاری که ما باید بکنیم بهم زدن این استراتژی اسرائیلی و تلاش اسرائیل برای ایجاد این نظم مورد نظر خودش است همان استراتژی تاریخی فرسایش دراز مدت، بازی و شرایط و چیدمانی است که اسرائیل را در سه کنج خواهد گذاشت و اسرائیل را دچار فرسایش تدریجی خواهد کرد؛ بنابراین ما در شرایطی هستیم که باید بین تیغ‌های واقعیت مختلف حرکت کنیم، اسرائیل باید بازدارندگی در برابرش ایجاد شود و اسرائیل باید همچنان در شرایط فرسایش تدریجی طولانی مدت حفظ شود. اسرائیل نباید موفق شود با گشودن جبهه بزرگتر درگیری شرایطی را فراهم کند که استراتژی مقاومت به معنای دراز مدت و تدریجی اش تبدیل شود به یک نبرد آخرالزمانی، یک صحنه درگیری تند که شرط بندی اسرائیلی‌ها این است که در این درگیری بزرگ‌تر آمریکایی‌ها و قدرت‌های جهانی هم به نحوی ورود خواهند کرد و صحنه‌ای ایجاد خواهد شد که اسرائیل را از سه کنج استراتژی مقاومت خارج خواهد کرد و از استهلاک تدریجی خارج خواهد کرد و هزینه‌های بزرگ تری به بازیگران دیگر تحمیل خواهد کرد و نظم مورد نظر اسرائیلی تامین می‌شود. من نمی‌گویم این خواهد شد دارم می‌گویم اسرائیل دنبال چنین هدف گیری است ما باید افق جلویمان روشن باشد بدون گم کردن راه استراتژیک جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و مقاومت در منطقه و مقاومت فلسطین با حفظ استراتژی کلان بازدارندگی لازم در برابر اسرائیل و ماشین جنگی اسرائیل باید ایجاد شود از لبنان تا حلقه‌های دیگر و در این قالب است که عملیات وعده صادق ۲ معنا پیدا می‌کند این عملیات جزئی از این نظم است، جلوگیری از نظم مطلوب اسرائیلی و تحمیل معادله اسرائیلی بر فلسطین، مجموعه مقاومت و جمهوری اسلامی ایران تلاش برای بازدارندگی معکوس، متقابل در برابر اسرائیل و مهار ماشین جنگی اسرائیل برای امکان استمرار استراتژی همیشگی و مقاومت تدریجی و فرسایشی در برابر رژیم صهیونیستی.

سوال: من برگردم به بخشی از اظهارات وزیر خارجه لبنان در طی روزهای اخیر که اشاره شده بود که با توجه به درخواست کشورهایی مثل فرانسه و آلمان، قطر و دیگر کشورهای اروپایی و جهان عرب شهید سید حسن نصرالله با آتش بس ۲۱ روزه موافقت کرده بود و این امر را به آمریکا و آلمان هم اعلام شده بود. این موافقت در ۲۶ سپتامبر اعلام شد، اما نیرنگ رژیم صهیونیستی موجب شهادت سید حسن نصرالله دقیقا یک روز بعد از اعلام این موافقت بود، اول بپردازیم به این که اصل و اساس چنین حرف‌هایی چقدر درست است و دوم این که نیرنگ و توطئه رژیم صهیونیستی براساس یک نقشه از پیش تعیین شده و یک برنامه ریزی کاملا دقیق و زمان بندی شده با مشارکت سران سایر کشورها است یا نه آن‌ها از نیرنگ و توطئه رژیم صهیونیستی بی اطلاع بودند؟

جابری انصاری: به نظرم چند نکته را باید خیلی روشن و شفاف به افکار عمومی و همه نخبگانمان بگوییم در حدی که می‌فهمیم من تصور و برداشت خودم را عرض می‌کنم، یک، بسیار گفته می‌شود در ایران و در بیرون که این نتانیاهو است که دارد یک نقشه جنگی را دنبال می‌کند به خاطر منافع شخصی خودش، این حرف دقیقی نیست نتانیاهو و تیم حاکم در اسرائیل منافع شخصی در ادامه این جنگ دارند ولی ادامه جنگ نتیجه جمع بندی موسسه نظامی و امنیتی و سیاسی اسرائیل است و حتی اپوزیسیون در اهداف اصلی ادامه جنگ با دولت متحد هستند و تفاوتی بین آن‌ها وجود ندارد، دوم، بسیار گفته می‌شود بین آمریکا و اسرائیل یک تفاوت و یک فاصله فاحشی وجود دارد این هم اصلا دقیق نیست و از این گفته می‌شود به ویژه بعد از شرایط ویژه انتخاباتی در آمریکا و وضعیت بایدن و کناره گیری او تاثیرگذاری ایالات متحده آمریکا بر اسرائیل زیاد شده، شاید گوشه‌هایی از حقیقت، جنبه‌هایی از موضوع در این تحلیل و برداشت باشد ولی دقیق نیست، از جنگ کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ بارها من گفتم معادله استراتژیکی در اسرائیل تثبیت شده و تا به همین امروز ادامه پیدا کرده که اسرائیل هیچ اقدام بزرگ مرتبط با جنگ یا اقدام بزرگ خارج از سرزمین‌های اشغالی را بدون هماهنگی استراتژیک با ایالات متحده آمریکا انجام نمی‌دهد و اگر گاهی با روسای جمهور یا بخشی از دستگاه سیاسی ایالات متحده هم هماهنگی نشده همواره با پنتاگون و دولت عمیق در ایالات متحده آمریکا هماهنگی استراتژیک انجام شده بنابراین این تصور که فکر کنیم یک فاصله عمیق وجود دارد نه، واقعیت این است که ایالات متحده آمریکا نقش پلیس خوب را بازی می‌کند نمی‌خواهد هزینه هایش را پرداخت کند، می‌خواهد وجهه اش را حفظ کند، فضای افکار عمومی در ایالات متحده آمریکا و غرب از دانشگاه‌ها و جامعه تغییر کرده و نسل جدید شرایط انتخاباتی است، دموکرات‌ها است و تیم دموکرات‌ها نیاز دارند به رای بستر اجتماعی که به دلیل حمایت از اسرائیل، حمایت مطلق در جنگ غزه دچار تزلزل شده بنابراین آمریکا همیشه در موضع رسانه‌ای و اعلامی یک درجه‌ای فاصله خودش را با اسرائیل حفظ می‌کند، اما در عمق استراتژی که اسرائیل دارد دنبال می‌کند و نیازهای استراتژیک اسرائیل در این جنگ جاری مورد حمایت تقریبا همه جانبه ایالات متحده آمریکا است به نظرم در این مسائل کاملا باید روشن باشد و بدانیم با چه صحنه‌ای روبرو هستیم.
نکته بعدی این که عملا یک عملیات فریب بزرگ انجام شد هم در لبنان و قبل از آن در فلسطین، یادمان نرود الان راوی تنها، چون شرایط حزب الله یک شرایط استثنایی است در این لحظه‌ای که داریم حرف می‌زنیم روایت رسمی حزب الله را الان نداریم تنها روایتی که داریم روایت وزیر خارجه لبنان است که فرض بر این است که درست می‌گوید مگر خلافش ثابت شود، اما قبلا این را در فلسطین تجربه کردیم جنبش حماس با آتش بس موافق کرد با طرح بایدن ایالات متحده آمریکا برای آتش بس و بعد اسرائیل زد بازی کرد، توافق آتش بس را زیر سوال برد و در نهایت ترورهای بزرگ تا ترور آقای هنیه کسی که مذاکره کننده اصلی بود یا رهبری مذاکره را برای آتش بس به عهده داشت در تهران ترور کرد بنابراین اسرائیل سیاستش الان آتش بس نیست، در غزه آتش بس نیست خیلی مختصر و مفید همیشه این جا از ما می‌پرسند که چطور شما می‌گویید اسرائیل در جنگ غزه موفق نشده، دلیلش این است که جنگ را متوقف نمی‌کند برای این که فکر می‌کند هنوز ماموریتش ناتمام است یعنی نتوانسته اراده خودش را در غزه تحمیل کند بنابراین آتش بس نمی‌خواهد، در لبنان صراحتا وزیرخارجه اسرائیل اعلام کرده با شفافیت در برابر دوربین‌ها که تا نابودی حزب الله جنگ ادامه پیدا خواهد کرد و آتش بسی در کار نخواهد بود. آن چه انجام شد یک عملیات فریب بزرگ بود حتی سفر نتانیاهو به نیویورک و سخنرانی در مجمع عمومی که در دقیقه نود انجام شد به نظر می‌رسد جزئی از این عملیات فریب بزرگ بود برای این که تصویری که ارائه می‌کند این باشد که خبری نیست و اتفاق بزرگی در پیش نیست این‌ها دارند به سمت آتش بس می‌روند و او هم رفته در نیویورک سخنرانی کند در حالی که دستور نهایی ترور را از همان نیویوک از مقر سازمان ملل داد نتانیاهو، ما باید صحنه را بشناسیم واقعیت‌ها چیست اگر خودمان را فریب دهیم یا واقعیت‌ها را نشناسیم تشخیص صحیح نداشته باشیم، تجویز صحیح هم نخواهیم داشت اشتباه خواهیم کرد هم در سطح تاکتیکی و هم در سطح استراتژیک وضعیت باید روشن باشد اسرائیل معتقد است تهدید موجودیتی دارد بعد از ۷ اکتبر، استراتژی مقاومت به شکل تدریجی توانسته وضعیت جدیدی را بر اسرائیل تحمیل کند و معادله جدیدی را تحمیل کند که نوک کوه یخی اش در ۷ اکتبر خودنمایی کرده در قالب طوفان الاقصی و شوک بزرگی که وارد کرده و می‌خواهد میز را چپه کند همه معادلات را به یک معادلات جدیدی تبدیل کند در این شرایط باید از صحنه شناخت دقیق داشت و عاقلانه با تدبیر کامل در قالب استراتژی که جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی باید اقداماتی انجام داد که نه شتابزدگی در آن باشد و نه تعلل و کوتاهی همان چیزی که رهبر انقلاب هم به صراحت در خطبه دیروز اعلام کردند.

سوال: برویم سراغ ساختار سیاسی و نظامی لبنان، سوالی که این روزها بسیار فراوان در اذهان مطرح می‌شود این است که چرا ساختار سیاسی و نظامی لبنان در مقابل جنایات و تحرکات رژیم صهیونیستی واکنش نشان نمی‌دهد و حتی خبرهایی می‌شنویم از این که ارتش لبنان مناطق مرزی را تخلیه کرده است؟

جابری انصاری: یک بخش از آن مربوط به کل وضعیت در جهان عرب است و یک بخش مربوط به وضعیت خاص لبنان است، آن چه مربوط به کل جهان عرب است این است که جهان عرب با شعار نابودی اسرائیل و آزادی فلسطین، ارتش‌های عربی دو سه جنگ انجام دادند با اسرائیل و در نهایت با پایان جنگ ۱۹۷۳ و شکست علیرغم غافلگیری اولیه و موفقیت اولیه در آن جنگ یک شرایطی را در جهان عرب تحمیل کرد که به درست یا غلط جمع بندی ارتش‌ها و دولت‌های عربی این شد که راه حل نظامی در برابر اسرائیل وجود ندارد از این راه حل، به نقیض این راه حل روی آوردند اول سادات صف شکنی کرد و مصر را خارج کرد از نگهبان اسرائیل در قالب قرارداد کمپ دیوید که با کمال تاسف این نقش نگهبانی هنوز هم ادامه دارد یعنی این قل و زنجیرهای بسته شده به مصر، ارتش مصر و دولت مصر با همه اهمیت تاریخی مصر و نقش تاریخی که داشته و شاید آرزوهایی که ارتش مصر و در دل رهبران مصر هم حتی وجود دارد کمپ دیوید آن‌ها را بسته و عملا مصر را به نگهبان اسرائیل تبدیل کرده، از جنگ کلاسیک عرب‌ها با صف شکنی سادات رفتند سمت نقیض جنگ کلاسیک یعنی دقیقا نقطه مقابلش سازش و تسلیم در برابر امر واقع، این عملا ارتش‌های عربی و دولت‌های عربی را از منازعه در برابر اسرائیل خارج کرد، ده‌ها است از جنگ ۱۹۷۳ تاکنون هیچ ارتش عربی علیه اسرائیل یک گلوله شلیک نکرده، در مقابلش اول مصر رفت در مسیر سازش، مصر را از اتحادیه عرب خارج کردند مقر اتحادیه عرب را بردند به تونس، اما یک به یک دولت‌های عربی شروع کردند سوار قطار سازش شوند و همان راهی را که سادات رفت دنبال کنند، کاری که انقلاب اسلامی ایران کرد این بود که یک راه سومی در برابر این دو گانه نقیض همدیگر گشود، راه مقاومت و انتفاضه عمومی مردمی یعنی مردم فلسطین و ملت‌های منطقه وارد میدان شوند براساس مدل انقلاب اسلامی ایران نه براساس عملیات چریکی یا عملیات نخبه ای، ملت وارد صحنه شود و مقاومت پیش رو هم در کنار ملت و در بستر ملت خودش عملیات کند و پیش رود. این راه سومی است که انقلاب اسلامی گشود در برابر ملت فلسطین و ملت‌های منطقه و موفقیت‌های تدریجی هم هم در لبنان موفقیت بزرگ ۲۰۰۰ را بعد از ۱۸ سال مقاومت در پی داشت و هم در فلسطین هم تا ۷ اکتبر و مجموعه حوادث مسئله‌ای را که در معادله بین المللی تلقی می‌شد که تمام شده و فلسطینی‌ها هیچ کس را ندارند راه مقاومت تدریجی و فرسایشی مورد حمایت ملت فلسطین و ملت‌های منطقه یک راه سومی را گشود، این راه سومی است که اسرائیلی‌ها تلاش می‌کنند به ویژه بعد از ۷ اکتبر کورش کنند و ببندند و دوباره این راه هم سد شود تنها راهی که در برابر فلسطینی‌ها گشوده است، این را هم بگویم در ایران، در بیرون از ایران بسیاری اوقات گفته می‌شود که راه حل مقاومت هم که خیلی هزینه دارد چرا راه حل صلح را امتحان نمی‌کنند، واقعیت این است که راه حل صلح را فلسطینی‌ها امتحان کردند، رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین و حکومت خودگردان ربع قرن است که راه صلح را پیش رفت، تسلیم شد در برابر امر واقع، پذیرفت که ۷۸ درصد فلسطین تاریخی متعلق به اسرائیل است و مذاکره کرد بر سر سرنوشت ۲۲ درصد باقی مانده یعنی کرانه باختری و نوار غزه، نتیجه اش چه شد؟ این شد که وضعیت ابتدای اسلوو وضعیت دوره انتقالی تبدیل شد به وضعیت نهایی و عملا حکومت خودگردان هم مثل دولت مصر تبدیل شد به نگهبان اسرائیل به جای این که اهداف ملی ملت فلسطین را پیش ببرد نتیجه این شده که ملت فلسطین راهی جز این راه سوم در برابر خودش نمی‌بیند راه صلح، راهی نیست شعارش به عنوان یک پروژه دیپلماسی عمومی یک بازی زیباسازی اسرائیل از مادرید تا اسلو مطرح شد و در نهایت مشخص شد که به جای آب سراب فروختند به رهبری فلسطینی‌ها و هیچ چیزی ته کار نیست، ته این تونلی که به نام صلح فلسطینی‌ها را واردش کردند آن طرفش دره بزرگی بود که فلسطین را به یک معنا تمام کرد و این مقاومت فلسطین است که با استفاده از حمایتی که از خط مقاومت وجود دارد و این راه سوم تلاش کرده مسئله فلسطین را زنده نگه دارد اسرائیل را همچنان زیر فشار و فرسایش قرار دهد تا شرایط جدید فراهم شود و معادله جدید که بشود نظم موجود در فلسطین را دچار فروپاشی اساسی کرد و یک نظم جدیدی در آن ایجاد کرد.

سوال: سوالی که می‌خواهم بپرسم در مورد موضع گیری متفاوت برخی از کشورها در نشست عمومی سازمان ملل است، برخی از کشورهایی که جزء هم پیمانان و برخی از همراهان رژیم صهیونیستی هستند، پادشاه اردن را می‌بینیم که یک موضع گیری متفاوت را نسبت به رژیم صهیونیستی داشت چقدر نمادین است یا چقدر می‌تواند تغییر فرآیندها را در ارتباط با رژیم صهیونیستی حاصل کند؟

جابری انصاری: فعلا تا اطلاع ثانوی به دلیل شکاف عمیق مابین دولت‌ها و ملت‌ها در منطقه عربی و این که دولت‌ها با کمال تاسف نماینده منافع و سیاست‌ها و خواسته‌ها و مطالبات ملت هایشان نیستند امکان این که معادله دولتی یک تغییر عمیقی در آن ایجاد شود با این موضع گیری‌ها مشاهده نمی‌شود، این موضع گیری‌ها گاهی خوب است به هرحال حداقل مواضعی است که برخی از دولت‌ها میگیرند ولی این منتج به نتیجه عملیاتی به معنای این که موازنه را تغییر دهد نمی‌شود و فعلا آن چه در افق مشاهده می‌شود، راه گشوده در برابر ملت فلسطین و ملت‌های منطقه مقاومت است، راه دیگری در برابر ملت‌های منطقه نیست برای این که یک شرایط جدید و معادله جدیدی ایجاد شود و امکان فروپاشی نظم تحمیلی مبتنی بر اشغال و نفی حقوق بدیهی و طبیعی ملت فلسطین فراهم شود آن هم که ارتش لبنان را شما گفتید من فراموش کردم در سخن قبلی بگویم ارتش لبنان کلا، چون لبنان یک دولت مرکزی ضعیفی دارد به دلایل تاریخی متعدد در چند دهه گذشته، ارتشش هم جزو ضعیف‌ترین ارتش‌های عربی است و به تنهایی امکان مقاومت در برابر آتش باری اسرائیل را ندارید بنابراین شما می‌شنوید که ارتش گفته من به پشت رود لیتانی منتقل خواهم شد همین جا معجزه خط مقاومت را باید گفت که تنها نیرویی که توانست برای اولین بار در تاریخ منازعه اسرائیل را به عقب نشینی وادارد و همچنان چراغ مقاومت را حفظ کند و شرایط را تا اطلاع ثانوی برای این که یک موازنه جدیدی فراهم کند مقاومت است نه ارتش‌های عربی و دولت‌های عربی که از ملت‌های خودشان جدا هستند و عملا از صحنه منازعه خودشان را کنار کشیدند و در حاشیه و زاویه قرار دارند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha